جدول جو
جدول جو

معنی کال جمن - جستجوی لغت در جدول جو

کال جمن(جَ مَ)
یکی از مبادی تاریخ هندوان. (تحقیق ماللهند ص 205)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

از اصطلاحات احکام نجوم معمول در هند قدیم. (تحقیق ماللهند ص 266). رجوع به جوکات و شدبد در صفحۀ 263 کتاب تحقیق ماللهند شود
لغت نامه دهخدا
(تِ ژَ)
رودی است به حدود باورد ترکستان: غازان در حدود خبوشان ورادکان بشکار و تماشا مشعول بود. و امرا به کار لشکر و اصحاب دیوان به ضبط اموال و ترتیب تغار لشکر و قیشلامیشی در تژن باورد فرمود. و بر آبی که آن را کال تژن میگویند، بندی فرمود بستن. (تاریخ غازان ص 23). و ظاهراً تژن صورتی از تجن باشد. و رجوع به تجن شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
مرغی است که آنرا بعربی عقاب گویند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 20هزارگزی شمال باختری ورزقان و 15هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر، کوهستانی و معتدل است، 161 تن سکنه دارد، آبش از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری است از صنایع دستی جاجیم بافی معمول است و راه های آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کْلِ / کِ لِ اُ مِ)
کلئومن. نام چند تن است به شرح زیر:
1- نام یکی از رؤسای یونانیهای مقیم در ترموپیل که نژاد خود را به هرکول میرساند و او یکی از دو پادشاه اسپارت بود. و رجوع به تاریخ ایران باستان، ص 777، 788، 642، 643، 667 شود. 2- نام والی مصر در زمان اسکندر بود که از طرف اسکندر مأمور جمعآوری مالیات بود و به مردم تعدی بسیار رواداشت. و افراد دیگرنیز بدین نام بوده اند. رجوع به تاریخ ایران باستان صص 1358- 1916 و 1926- 2079 و کلئومن شود
لغت نامه دهخدا
(جِ نَ)
نام طایفه ای است در هند. (تحقیق ماللهند ص 154)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مال من
تصویر مال من
منیک
فرهنگ لغت هوشیار
نامی برای سگ، سگ دم بریده، سگی که به عمد دمش را بریده باشند.، کال دم
فرهنگ گویش مازندرانی
درست نجویدن غذا، غذا را نجویده خوردن
فرهنگ گویش مازندرانی